در طی بازار صعودی و قدرتمند اوایل دهه 2000، معاملات خرید افزایش یافت و مشکل اساسی برای ایجاد نقدینگی در بروکرها ایجاد کرد. یکی از روشهایی که در این شرایط سخت تیمهای فروش برای تشویق فروش سهام استفاده میکردند این بود که «شما زمان کافی برای بررسی بازار ندارید». به این معنی كه اگر به عملکرد شرکتی اعتماد دارید ممكن است تنها سهم را خریده و بدون توجه به کل بازار آن را نگه دارید.
هنگامی که قیمت از بالاترین قله خود شروع به بازگشت میکند و کاهش ارزش غیرقابل انکار است حتماً تحلیلگران شجاعی خواهید یافت که میگویند: «سهام در پایینترین قیمت 6 سال اخیر خود بوده و زمان خرید است!» از نظر این افراد زمان خوبی برای ورود به معامله خرید است.
بدیهی است که درک مفهوم زمانبندی بازار از اصول اولیه برای انجام معاملات است. میتوان به سادگی این سوال را آزمایش کرد که آیا «زمانبندی بازار» با توجه به تحلیل تکنیکال و بررسی گذشته بازار درست است یا خیر.
تعیین بهترین زمان برای انجام معاملات
یک سیگنال معاملاتی کاربردی و تایید شده، مربوط به میانگین متحرک 50 روزه و میانگین متحرک 200 روزه است. اگر میانگین 50 روزه میانگین 200 روزه را رو به بالا (تقاطع رو به بالا) قطع کند، به عنوان نشانهای از حرکت صعودی قیمت در نظر گرفته میشود. از سوی دیگر، اگر میانگین حرکت 50 روزه از میانگین 200 روز رو به پایین عبور کند، این یک علامت نزولی محسوب میشود و نشانه حرکت رو به پایین قیمت است.
یکی از نمونههای روشن این مثال، در بررسی گذشته شاخص اصلی سهام ایالات متحده یا S&P 500 از سال 1970 قابل مشاهده است. در چارت قیمت این شاخص سیگنال صعودی داده شده و موقعیت خرید را نشان میدهد.
نتایج نشان میدهد که هنگام خرید این شاخص، استفاده از تقاطع رو به بالا سودآورتر از خرید تصادفی است و بهترین زمان برای ورود به معامله است. ورود به موقع میتواند ضمانتی برای حداکثر سود باشد. خرید این شاخص در زمان تقاطع رو به بالا، بازدهای متوسط 4.70٪ به مدت 3 ماه، 7.08٪ به مدت 6 ماه، 11.88٪ به مدت 1 سال و 17.94٪ به مدت 2 سال به همراه داشته است.
این نتایج را میتوان با خرید تصادفی مقایسه کرد، که بدیهی است بازدهای پایینتری را در پی خواهد داشت. در خرید تصادفی بازدهای متوسط، 2.04% به مدت 3 ماه، 4.21% برای 6 ماه، 8.63% به مدت 1 سال و 8/17% به مدت 2 سال به همراه داشته است. تمامی نتایج کمتر از خرید در زمان تقاطع رو به بالا است اما قابل توجه است که اختلافات در دورههای کوتاه مدت بسیار کمتر بوده است.
بنابراین، شواهد نشان دهنده تاثیر زمانبندی بازار بر معاملات سهام است، اما تاثیر آن بر معاملات فارکس چگونه است؟ نزدیکترین معادل خرید سهام، خرید دلار آمریکا است و ما میتوانیم با استفاده از دادههای گذشته شاخص دلار ایالات متحده در بازار، با استفاده از همان تقاطع رو به بالا آزمایش مشابهی را انجام دهیم. از سال 1995 این چارت را بررسی میکنیم که حدود 25 سال را در بر دارد.
در کمال تعجب، شاخص دلار در بازار فارکس نیز نشاندهنده تقاطعهای رو به بالا است. با خرید این شاخص در زمان تقاطع، بازده متوسط 1.78٪ برای مدت 3 ماه، 2.25٪ به مدت 6 ماه، 1.98٪ به مدت 1 سال و 4.94٪ به مدت 2 سال به دست آمده است.
این نتایج را میتوان با خرید تصادفی مقایسه کرد که بدیهی است نمونه بسیار بزرگتری است زیرا از سال 1995 تا کنون تنها 12 تقاطع رو به بالای میانگین متحرک 50 روزه و 200 روزه وجود داشته است. بازدهای متوسط این معاملات، در 3 ماه 0.32%، برای 6 ماه 0.69%، به مدت 1 سال 1.41% و 2.84٪ برای 2 سال بوده است. تک تک نتایج کمتر از خرید در زمان تقاطع است، اما قابل توجه است که اختلافات در دورههای کوتاه مدت بسیار کمتر بوده است.
ذکر این نکته حائز اهمیت است که «تقاطع رو به پایین» (سیگنال مخالف «تقاطع رو به بالا»، جایی که میانگین حرکت 50 روزه میانگین متحرک 200 روزه را رو به پایین قطع میکند) نتایجی بهتر از فروش تصادفی دلار آمریکا حاصل نکرده است. این اصل در بورس کالا نیز صادق است.
بر اساس آزمایش دادههای گذشته بازار فارکس، زمانبندی همانند بازار بورس نقش موثری در میزان سوددهی معاملات دارد. با این وجود، میزان تغییرات شاخص دلار آمریکا در بازار فارکس بسیار کمتر از افزایش ارزش شاخص بورس است. یکی از راههای جبران این اختلاف، استفاده هوشمندانه و با دقت از لوریج است.
استراتژیهای زمانبندی بازار
پیشتر توضیحاتی در مورد استفاده از دو میانگین متحرک سریع و کند و سیگنالهای تقاطع آنها بیان شد. این روش برای قضاوت در مورد آمادگی حرکت بازار در یک جهت استفاده میشود. تقاطع میانگینهای متحرک یک استراتژی تایید شده است اما با بهترین استراتژیهای زمانبندی بسیار فاصله دارد.
یکی دیگر از روشهای زمان بندی، توجه و بررسی بلندمدت گذشته بازار است. در این حالت باید به چند ماه گذشته برگردید و روند اصلی را بررسی کنید. با شناسایی روند بلندمدت، به خصوص در زمان شکسته شدن محدوده، تعیین جهت بازار سادهتر خواهد بود. زیرا بازار همواره تمایل به ادامه حرکت خود دارد.
در معاملات روزانه روش دیگری کاربرد دارد. در این معاملات میتوان با جستجوی نقاط ورود در فعالترین ساعات بازار که معمولاً بهترین زمان برای معاملات هستند، کسب سود کرد. هنگامی که بازارهای مهم مالی مانند نیویورک، لندن و توکیو همزمان باز باشند، غالباً نقدینگی بالا بوده و فرصتهای معاملاتی نیز افزایش مییابند.
در انتها یادآور میشویم که نباید از عوامل بیرونی غافل شد. در زمان رخداد اتفاقات سیاسی و اقتصادی و اعلان اخبار و تغییرات بزرگ آماری، بازارهای مرتبط احتمالاً حرکات قوی و حتی غیرمنطقی را از خود نشان میدهند. به عنوان مثال، نتیجه غافلگیرکننده انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، اکثر بازارها را به شدت تغییر داد که کاملاً غیرقابل پیشبینی بود. نکته مهم این است که بازار همواره در حال حرکت است که میتوان تحت تاثیر رویدادهای اساسی یا احساسی باشد.