اپلیکیشن AMarkets

اپلیکیشن AMarkets

بهترین اپلیکیشن معاملاتی

رتبه بندی برنامه

نحوه برخورد سرمایه گذاران در شرایط بحرانی

چگونه سرمایه گذاران در دهه های گذشته در زمان بحران ها به فعالیت خود ادامه داده اند؟

شیوع بیماری کرونا در سراسر جهان، باعث نزولی شدن بازار سرمایه شده است. می توان گفت که به وقوع پیوستن این روند به دلیل ماهیت این ویروس نیست بلکه انجام اقدامات و ابزار های مورد استفاده بانک های مرکزی برای مقابله با این شرایط، باعث ایجاد رکود و روندی نزولی در بازار سرمایه می شود.
البته باید به این نکته توجه داشت که این بازار در گذشته هم با شرایط رکود و بحرانی دست و پنجه نرم کرده است.
سوال اینجاست که چگونه سرمایه گذاران در چنین شرایطی درآمد داشتند و پیشرفت کرده اند؟

بازار سرمایه بعد از مدت زمانی طولانی با چنین رکود و روند نزولی مواجه شده است، برای مثال: بازار آمریکا شاهد رشدی 10 ساله در بازار سهام خود بوده است که چنین مدتی در 100 سال اخیر در نوع خود بی سابقه بود.
گسترش ویروس کرونا جدید در سراسر جهان و اقدامات مقابله با این بیماری همه گیر و همچنین سقوط توافق نامه OPEC + در اوایل ماه مارس ، باعث ایجاد اختلالی جهانی شد. 

در اواسط فوریه سال 2020 ، بازارها به اوج خود بازگشتند و سپس S&P 500 در یک ماه بیش از 27٪  ،RTS روسیه 38٪ سقوط کرد شاخص بازارهای نوظهور MSCI EM حدود 30% کاهش پیدا کردند.
همان طور که می بینید، بسیاری از شاخص ها بعد از اوج گیری مجدد، بلافاصله سقوطی ناگهانی را تجربه کردند، می توان گفت که وقوع چنین اتفاقاتی در گذشته، بی سابقه بوده است. 

اگر به پویایی S&P 500 و MSCI EM نگاهی بیندازید ، خواهیم دید که منحنی هر دو این شاخص ها، به استثنای نوسانات، به دلیل تنش های ژئوپلیتیک به طور پیوسته در سال 2014-2015 با افزایش همراه بوده است. میانگین ارزش شاخص ایالات متحده در سال گذشته به 3133.85 واحد رسید که اوج آن 3380.16 واحد در اواسط فوریه بوده است و در مارس با میزانی برابر با 2191.68  به حداقل خود سقوط کرد این در حالی است که 4 سال پیش ،شاخص S&P 500 برای آخرین بار این سطح را تجربه کرده است. 

همان طور که می بینید، چنین وارونگی شدیدی در زمان رشد اقتصادی و بالا رفتن ارزش شاخص ها روی داده است، اما اوضاع بازار سرمایه در گذشته چگونه بوده است؟  بحران های سال های 1998 و 2008 چگونه توسعه یافت؟

از حباب به حباب

بعد از مقابله با تورم در دهه 1980، سیستم بانک مرکزی آمریکا سیاست مدیریت نرخ بهره را در پیش گرفت که می توان آن را به به شکل عبارت « حباب به حباب» شرح داد. درواقع در این روش، بانک مرکزی آمریکا با مشاهده تورم، به محض کم شدن رشد اقتصادی، تصمیم به پایین آوردن نرخ بهره گرفت.
بعد از فاز اصلاحی، تصمیم بر آن شد تا این روند را وارد مرحله عقب نشینی کنند تا این وضعیت  مانع از رشد بازار و بوجود آمدن بحرانی جدید نشود. 

همین امر باعث شد تا در دهه 1980، نرخ بهره در هر چرخه بحران ، پایین تر از حالت قبل خود باشد. درواقع بانک های مرکزی آمریکا با پایین آوردن نرخ بهره به صورت تهاجمی و بالا بردن آن به صورت غیر تهاجمی، کاری کردند که این نرخ در انتها پایین تر از مرحله قبل خود باشد.

این امر باعث شد تا چرخه های اقتصادی پس از دهه 1980 از سناریوی مشابهی پیروی  کنند: سیاست نرم بانک های مرکزی نه تنها باعث رشد اقتصادی می شود بلکه به بالاتر رفتن  قیمت دارایی های مالی نیز کمک می کند که البته باید گفت  مورد آخر منجر به تحریف در تخصیص سرمایه و بوجود آمدن بازارهای جداگانه یا ظهور کلاس های دارایی همراه با افزایش میزان لوریج و اجزای اسپکولاتیو قیمت می شود.
در برخی مواقع، حباب اسپکولاتیو موجب توقف تورم و کاهش ریسک می شود که همین امر موجبات اصلاح بازارها و کاهش رشد اقتصادی را فراهم می کند. اصلاح در بازار و تداخل آن با حذفیات صورت گرفته توسط تنظیم کنندگان، منجر به انباشته شدن تحریفات در سرمایه و متوقف شدن اصول رشد در چرخه بعدی می شود.  

1998

در سال های 1996 تا 1997 تنظیم کنندگان چرخه اقتصاد در ایالات متحده شروع به کاهش نرخ کلیدی خود برای جلوگیری از رکود اقتصادی کردند .این موضوع روی بازارهای نوظهور تاثیر زیادی گذاشت و باعث سقوط ارزش ارزهای کشورهای آسیایی مانند کره جنوبی ، سنگاپور ، هنگ کنگ و تایوان شد. به همین دلیل کشورهای آسیایی سیاست نرخ های مبادلاتی ثابت را در پیش گرفتند که نه تنها پیش بینی درباره روند این بازارها را برای سرمایه گذاران بلند مدت و صادرکنندگان راحت تر کرد بلکه باعث جذب اسپیکولیتد های کوتاه مدت به این بازارها هم شد. 

کاهش ارزش یوان در سال 1994 واردات از چین را نسبت به کالاهای همسایگان جنوبی اش ارزان تر و جذاب تر کرد. به دلیل وابسته بودن ارزهای ملی کشورهای آسیایی به دلار آمریکا ، سیاست بانک های مرکزی برای تقویت دلار و جذب سرمایه گذاری باعث ساقط شدن بازار آسیا از جریان مبادلات سنتی با « پول داغ» ودرنتیجه ضربه زدن به صادرات آنها شد. به همین دلیل، وام های زیادی در دسترس شرکت های آسیایی قرار داده شد اما به دلیل بازگشت کم سرمایه، این وام ها باعث مقروض شدن این شرکت ها می شد، در نتیجه در چنین شرایطی سرمایه گذاران غربی تصمیم به ترک آسیا گرفتند و همین مسئله ترس از تجارت را در این کشورها چند برابر کرد. 

در چنین وضعیتی مسئولان تصمیم گرفتند تا با افزایش نرخ بهره از فرار سرمایه جلوگیری کنند که در ادامه با شکست مواجه شدند. در این شرایط دولت های آسیایی نرخ های ثابت وابسته به دلار را کنار گذاشتند و ارز ملی خود را به صورت شناور، آزاد کردند که در نتیجه آن ارزش ارزها به شدت کاهش یافت ، در اوج این بحران در دسامبر 1997 – ژانویه 1998، ارزش روپیه اندونزی 80 درصد کاهش یافت ، ارزهای تایلند و کره جنوبی حدود نیمی از ارزش خود را از دست دادند  و مالزی و فیلیپین با 40 درصد کاهش ارزش ارز رو به رو شدند. این در حالی بود که شاخص MSCI EM در جولای 1997 به بالاترین حد خود رسیده بود  اما در سپتامبر 1998، 58% ریزش کرد.  

2008

هر دوره بحرانی با حبابی مخصوص به خود همراه است: در سال 2008، این حباب در بخش وام های آمریکا شکل گرفت. با کاهش نرخ ها ، تقاضا برای اوراق با درآمد ثابت از صندوق های سرمایه گذاری و بانک ها افزایش یافت. در همان زمان ، افزایش قیمت املاک و مستغلات مسکونی، طیف وسیعی از سرمایه گذاران خصوصی را به این بازار جذب کرد که در نتیجه آن سازوکاری برای دادن وام به افرادی که قادر به دریافت کمک هزینه های دولتی در شرایطی استاندارد نبودند، توسط بانک ها راه اندازی شد. 

در چنین شرایطی بانک های ارائه دهنده وام های جدید، پورتفولیو وامی خود را در قالب ساختاری جدید و فروخته شده به صندوق های سرمایه گذاری پایه ریزی کردند. در بهار 2008 بانک Bear Steams به عنوان یکی از بزرگترین بانک های سرمایه گذار که در زمینه خرید بدهی های همراه با وثیقه فعالیت میکرد، ورشکست شد. 

در سال 2008 مشخص شد که این اوراق بهادار مالی فاقد ارزش هستند و باعث ایجاد شکافی به ارزش تریلیون ها دلار در بازار شده اند. این روند قبلا نیز باعث سقوط بسیاری از بانک های اصلی از جمله برادران لمان و مواجه شدن با عمیق ترین رکود اقتصادی در سال های 1920-1930 شده است. توجه داشته باشید که به دلیل روند جهانی شدن ، اکثر کشورهای اقتصادی تحت تاثیر رکود اقتصادی قرار می گیرند.

در پایان سال 2007  شاخص S&P 500 به اوج ارزش خود رسید ، سپس طی یک روند معکوس و در مدت یک سال و نیم تا مارس 2009 ارزش این شاخص 56 درصد کاهش یافت، شدیدترین افت آن در اواسط سپتامبر – اواخر نوامبر 2008  اتفاق افتاد به طوری که ارزش آن به منهای 36 درصد رسید و در نهایت، در سال 2013 به اوج قبل از بحران خود بازگشت.

سرمایه گذاری در شرایط کرونا

چه اتفاقی در بازارهای نوظهور افتاد؟ در سال 2007  شاخص MSCI EM به اوج ارزش خود رسید. در سه ماهه اول سال 2008 این شاخص با اصلاحات قوی و جدی رو به رو شد و بعد از آن  تا ژوئن، سریعاً شروع به رشد کرد و پس از آن تا دسامبر 62 درصد از ارزش آن سقوط کرد. 

این بحران باعث وحشت در بازارهای مالی شد. بسیاری از سرمایه گذاران تصمیم گرفتند اوراق قرضه رهنی پر ریسک و سهام های ناپایدار را بفروشند و در دارایی های قابل اعتماد سرمایه گذاری کنند. پس از فروپاشی بازار اوراق بهادار مشتقات مالی ، گمانه زنی ها نسبت به کالاهای آتی مورد نیاز ، بحران جهانی غذا و افزایش قیمت نفت آغاز شد. دولت ها و بانک های مرکزی کشورهای پیشرفته از سه جهت مبارزه با بحران را آغاز کردند. 

در مرحله اول ، با  اطمینان حاصل کردن از عملکرد سیستم های سرمایه گذاری، از ورشکستگی بزرگترین موسسات مالی جلوگیری کردند. دوم ، به منظور حفظ نرخ پایین و تحریک اقتصاد ، برنامه خرید دارایی از بازار را کمی تسهیل کردند که این برنامه تا سال 2014 در ایالات متحده مورد استفاده قرار گرفت. سوم، دولتهای کشورهای مختلف مقررات جدیدی را برای بانکها و صندوقهای سرمایه گذاری وضع کردند تا ضریب اطمینان و ثبات سیستم بانکی را افزایش دهند تا از بوجود آمدن اوراق سرمایه گذاری مسموم جلوگیری کنند. 

سیاست های نرم اتخاذ شده توسط بانک های مرکزی باعث بهبود اقتصاد کشورهای پیشرفته شد که در نتیجه این تدابیر، رشد اقتصادی بیش از 10 سال ادامه پیدا کرد. 

چه راهکارهایی در بحران های گذشته موفق بوده اند؟

قابل اطمینان ترین استراتژی برای یک سرمایه گذار در شرایط بحرانی، صبر کردن تا نوسانی شدن بازار برای سرمایه گذاری در موارد با امنیت بیشتر است که عموماً شامل ارزها، دلار آمریکا، فرانک سوییس، ین ژاپن و طلا می باشد. به عنوان مثال در سال 2008 مورد آخر، عملکرد مناسب خود را به خوبی نشان داده است به این ترتیب که توانست بعد از 25% سقوط  به سرعت به جایگاه خود باز گردد. 

توجه داشته باشید که در زمان بحران ،استراتژی ها یکسان هستند: خرید دارایی هایی که بیش از حد ارزان شده اند و فروش آنها به قیمت بالاتر.  با توجه به این استراتژی در سال 2009 فرصت های زیادی برای سرمایه گذاری در بازار سهام بوجود آمد، برای مثال بهره بردن صادرکنندگان نفت از خرید سهام ها و بدست آوردن سود از نزول قیمت ها.

در بحران های سال 1998 و 2008 خرید سهام بعد از نزول قیمت آن گزینه بسیار مناسبی برای سرمایه گذاری به حساب می آمد اما این نزول تقریباً حدود یک ماه بعد از رسیدن بازار دلار و یورو به میزان حداکثر خود، مشخص می شد. در طول بحران سال های 2008 تا 2009، بدست آوردن درآمدی بیش از 100% در سال با اوراق قرضه اروپایی شرکت های متالوژی و تنها با احتساب هزینه قیمت و بدون پرداخت هزینه ای برای دریافت کوپن، امکان پذیر بوده است. پس از بحران 2008 ، اوراق قرضه با بازده بالا در بازارهای نوظهور جزو اولین مواردی بودند که به جایگاه اولیه خود بازگشتند. 

پویایی آنها را می توان به وضوح در نمودار زیر مشاهده کرد: اوراق بهادار بدهی کشورهای در حال توسعه تا پایان سال 2008 به شدت سقوط کرد ، اما یک سال بعد توانستند عملکرد قوی تری نسبت به خزانه داری آمریکا داشته باشند.

بهترین ابزار برای سرمایه گذاران در بحران سال 1998 و 2008 ، فقط ارز دلار بود. 

چگونگی پورتفولیو سرمایه گذار در شرایط بحرانی 

  • شناوری: با هدف سرمایه گذاری 2 تا 3 ساله وارد معاملات شوید. در این شرایط باید تأثیر اتفاقات را روی هدف خود پیش بینی کنید. 
  • بدون لوریج: مطمئن ترین راه برای کسب درآمد، خرید در هنگام نزول است و فروش دارایی در زمان نامناسب،آسیب رسان ترین راه برای تجربه کردن ضرر است. زمانی که یک سرمایه گذار در پورتفولیو خود از لوریج استفاده کند، تا برگشت شرایط به حالت نرمال، با ریسک مارجین کال بالایی رو به رو خواهد شد.
  • دارایی های متنوع در پورتفولیو: در هر فاز از چرخه، دارایی ها در بهترین حالت خود قرار می گیرند. نمی توان تغییر یک دارایی را نسبت به دارایی دیگر، به صورت دقیق تخمین زد بنابراین نیازی به انتخاب بهترین گزینه بعد از یک ریباند نخواهید داشت. موارد باقی مانده بعد از وقوع اصلاحات و نرمال شدن شرایط، می تواند ارزش پورتفولیو شما را افزایش دهند.
  • تنوع کمپانی ها در پورتفولیو: هر کمپانی ممکن است پایان بحران را تجربه نکند
  • ریسک مشخص: تنوع در دارایی و کمپانی های تشکیل دهنده پورتفولیو نمی تواند آن را کنترل کند، بنابراین بهتر است با انتخاب استراتژی مناسب، میزان ریسک را معین کنید و دارایی ها را به گونه ای تخصیص دهید که مطابق با استراتژی و اهداف بلند مدت سرمایه گذاری شما حرکت کنند. 

خرید یک دارایی در شرایط بحران و تعیین مدت متوسط برای بازدهی آن ممکن است سرمایه گذار را نسبت به زمان ریکاوری بازار متعجب کند.  تحلیلگران مورگان استنلی معتقدند سهام جهانی پس از سقوط در بازار نزولی ، به طور معمول برای ریکاوری به 15 ماه زمان نیاز دارد. 

ترمیم شکل V در نمودار، یک اتفاق نادر است که تنها در دوره 1932-1933 مشاهده شده است که یک سال برای شاخص 17 قسمتی S&P 500 به طول انجامید. شاخص سهام جهانی MSCI ACWI به طور متوسط بعد از گذشت ​​بیش از 15 ماه به حداقل میزان خود رسید این در حالی بود که شاخص های S&P 500 ، MSCI Europe و TOPIX بعد از 20 ماه ریکاور شدند. توجه داشته باشید که پراکندگی داده ها بسیار زیاد است. در سال 1998، MSCI ACWI بعد از دو ماه ریکاور شد و به حالت قبل خود بازگشت اما بعد از بحران جهانی در سال 2008، این شاخص توانست بعد از 5 سال به دوران قبل خود باز گردد. 

در شرایط کنونی،ویروس کرونا COVID-19 به عامل اصلی تعیین کننده پویایی اقتصاد جهانی در سال 2020 تبدیل شده است، بنابراین باید از این شرایط بحرانی برای سرمایه گذاری استفاده کرد زیرا تجربه نشان داده است که نوسانات ، پیش بینی ناپذیری،ترس و شرایط جدید، انگیزه برای رشد را ایجاد می کنند. دنیای مدرن امروزی شرایط مناسبی را برای انجام مبادلات و معاملات خارج از محدوده زندگی فرد فراهم کرده است. سعی کنید برای غلبه بر ترس و هنگام مواجه با شرایط متلاطم بازار، تصمیمات احساسی نگیرید. این مهم ترین نکته ای است که سرمایه گذاران ماهر بعد از عبور از چندین شرایط بحرانی به معامله گران متذکر می شوند.