در بین تمامی روشهای موجود در معاملات فارکس، انتخاب یک روش معمول میتواند موجب صرفه جویی در زمان، پول و تلاش شما شود. معاملهگر میتواند با تنظیم دقیق روشهای متداول و ساده، با استفاده از الگوهایی که مرتباً در چارت قیمت اتفاق میافتند و با کمی تمرین به راحتی قابل مشاهده هستند، یک برنامه کامل معاملاتی تهیه کند. الگوهای قیمت، کندلها و ایچیموکو سیگنالهای مناسبی در هنگام معاملات ارائه میدهند. اگرچه ممکن است استفاده از این الگوها پیچیده به نظر برسد اما روشهای ساده و متداولی وجود دارد که میتوان از این الگوها در معاملات بهره گرفت.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید مقاله پرایس اکشن را مطالعه کنید.
با وجود این که تعداد بیشماری از الگوهای قیمت با پیچیدگی متفاوت وجود دارند، دو الگو نیز هستند که بهطور مرتب در چارت اتفاق افتاده و روشی نسبتاً ساده برای معاملات ارائه میدهند. این دو الگو، الگوی سر و شانه و مثلث است.
الگوی سر و شانه
به طور معمول؛ الگوی سر و شانه در انتهای یک روند صعودی یا بعد از یک روند نزولی دیده میشود. این الگو با سه قیمت مشخص میشود، قیمت اول که شانه اول است و قیمت بعدی که بالاترین قیمت روند بوده و سر نامیده میشود و با برگشت قیمت و تشکیل شانه دوم الگو کامل میگردد. در الگوی برعکس سر و شانه نیز با تشکیل اولین شانه و بعد تشکیل سر در پایینتر از قیمت شانه و برگشت آن و تشکیل شانه دوم الگو کامل میشود (تصویر شماره 1). کامل شدن الگو به وسیله اتصال نقاط اصلی و مشخص شدن خط گردن نشان داده میشود. در الگویی که در انتهای روند نزولی شکل میگیرد، خط گردن با اتصال بالاترین نقاط قیمتی و در الگوی انتهای روند صعودی با اتصال پایینترین قیمتها مشخص میگردد.
این الگو قابل معامله است، زیرا حد سود و زیان و نقطه ورود مناسبی را ارائه میدهد. در تصویر شماره 1 که الگوی سر و شانه پایین در آن تشکیل شده است، نقطه ورود به معامله بعد از شکسته شدن خط گردن میباشد. حد زیان میتواند در نقطه 1.2150 و پایین شانه سمت راست و یا (محتاطانه) پایین سر قرار گیرد. مورد دوم ریسک معامله را افزایش میدهد اما احتمال زیان قبل از دیده شدن حد سود را کاهش میدهد. حد سود در این الگو با توجه به بیشترین فاصله قیمت از خط گردن مشخص میشود که بعد از شکسته شدن خط قیمت به همان اندازه حرکت خواهد کرد.
الگوی مثلث
الگوهای مثلثی بخصوص در قاب زمانی کوتاه بسیار متداول هستند و میتوانند متقارن، صعودی یا نزولی باشند. گرچه هر مثلث برای انجام معامله خاصی مناسب است اما ماهیت مثلثها با هم تفاوتی ندارد. الگوی مثلث در زمانی اتفاق میافتد که قیمت در یک دامنه خاص حرکت کرده و با هر نوسان قیمت این دامنه محدودتر میگردد.
تصویر شماره 2 یک الگوی مثلثی متقارن را نشان میدهد. این الگو قابل معامله است زیرا نقطه ورود و حدود سود و زیان آن مشخص است. نقطه ورود هر مثلثی با شکسته شدن دیواره تعیین میگردد. در این مثال، دیواره پایین مثلث، رو به پایین شکسته شده که نقطه ورود یک معامله فروش را نشان میدهد. حد زیان در بالای محدوده مثلث قرار دارد. حد سود نیز بر اساس اندازه ضلع مثلث در نظر گرفته میشود و همانطور که مشاهده میکنید، بازار این قیمت را دیده است.
الگوی اینگالفینگ
چارتهای کندلی اطلاعات بیشتری نسبت به چارتهای خطی در اختیار معاملهگران قرار میدهند. به همین دلیل، الگوهای کندلی ابزار مفیدی برای سنجش حرکات قیمت در تمامی بازههای زمانی هستند. در حالی که الگوهای کندلی بسیاری وجود دارد، یک مورد از آنها در بازار فارکس از همه کاربردیتر است.
الگوی اینگالفینگ یک موقعیت عالی معاملاتی است زیرا به راحتی قابل تشخیص بوده و حرکت قیمت تغییرات قوی و سریع را در جهت ادامه روند نشان میدهد. در یک روند نزولی، بدنه اصلی یک کندل صعودی به طور کامل بدنه کندل نزولی قبل از خود را پوشش میدهد. در یک روند صعودی، بدنه اصلی کندل نزولی کاملاً بدنه کندل نزولی قبلی را پوشش میدهد.
این الگو کاملاً قابل معامله است زیرا حرکت قیمت یک برگشت قوی را نوید میدهد و کندلها نیز از قبل حرکت خلاف جهت را تایید کردهاند. معاملهگران با در نظر گرفتن حد زیان میتوانند از تغییر جهت بالقوه روند استفاده کنند. در تصویر شماره 3 شما یک الگوی اینگالفینگ را مشاهده میکنید که نشانهای از تشکیل یک روند صعودی است. نقطه ورود قیمت باز شدن کندل بعد از شکل گیری الگو است. حد زیان در پایینترین نقطه الگو قرار دارد. در این الگو حد سود مشخصی قابل شناسایی نیست و با توجه به موقعیت بازار ارزیابی میگردد.
ابر ایچیموکو
ایچیموکو یک اندیکاتور تکنیکال است که بر روی چارت قیمتی قرار میگیرد. تشخیص سیگنالهای ایچیموکو امر سادهای نیست اما با تلفیق آن با الگوهای حرکت قیمتی میتوان الگوهای متداول را شناسایی کرد. ابر ایچیموکو از ترکیب خطوط حمایت و مقاومت تشکیل میشود که در نهایت یک محدوده حمایت و مقاومت پویا را نمایش میدهد. به عبارت سادهتر، اگر قیمت بالاتر از ابر باشد، حرکت صعودی است و ابر به عنوان محدوده حمایت عمل می کند. اگر قیمت زیر ابر باشد، آن حرکت نزولی بوده و ابر در نقش محدوده مقاومتی قرار دارد.
این ابر یک الگوی ادامه دار متداول است، اما از آنجایی که محدودههای حمایت و مقاومت ابر بسیار پویاتر از خطوط حمایت و مقاومت افقی سنتی است، نقاط ورودی بیشتری را ارائه داده و متوقف نمیشود. از این رو با استفاده از ابر ایچیموکو در بازارهای دارای روند، معاملهگر اغلب قادر به گرفتن بخش اعظم روند خواهد بود. همانطور که در تصویر شماره 4 میبینید، در یک روند صعودی یا نزولی نقاط ورودی بسیار زیادی در دسترس هستند که البته میتواند از یک معامله با حد زیان متحرک استفاده کرد.
در روند نزولی ، بر روی ابر ایچیموکو چندین نقطه ورود بالقوه وجود داشته که هیچ کدام قادر به شکست محدوده و عبور به سمت بالا نبودهاند. نقطه ورود بعد از بازگشت قیمت در برخورد با ابر ایچیموکو مشخص میشود. با برگشت قیمت ادامه روند نزولی تایید شده و اصلاح قیمت انجام شده است. همچنین می توان از ابر برای تغییر حد زیان استفاده کرد و مرز خارجی آن را به عنوان حد زیان در نظر گرفت. در این حالت با خروج قیمت از داخل ابر، مرز بیرونی ابر (مرز بالایی در روند نزولی، مرز پایینی روند صعودی) جایی است که میتوان حد زیان را قرار داد. این الگو بهترین راه حل در جفت ارزهای روند دار است.
همچنین میتوانید تحلیلهای تکنیکال بازار فارکس را که از طریق متخصص بازارهای مالی بهصورت روزانه ارائه میشود را مشاهده کنید.
نتیجهگیری
روشهای معاملاتی فراوانی وجود دارد که همگی برای مشخص کردن نقاط ورود و حدود زیان از الگوهای قیمتی استفاده میکنند. در برخی الگوهای چارت مانند الگوی سر و شانه و همچنین مثلث، شناسایی نقاط ورود، حد سود و زیان بسیار ساده است. الگوی کندلی اینگالفینگ نیز تغییر جهت روند را نشان داده و با تعیین نقطه ورود و حد زیان کم سود بالقوهای به همراه دارد. استفاده از ابر ایچیموکو با چندین نقطه ورود و حد زیان متحرک، معامله یک روند طولانی را امکان پذیر میسازد. با پیشرفت روشهای معاملاتی، معاملهگران تلاش در ترکیب چند الگو و روش دارند تا بتوانند به واسطه آن سیستم معاملاتی منحصر به فرد و سودده خود را طراحی کنند.